«مهرداد زاهدیان» رئیس هیئت مدیره انجمن کارگردانان سینمای مستند در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس در خصوص امکان تحقق شعار سرمایه گذاری برای تولید به عنوان شعار سال ۱۴۰۴ در بخش فرهنگی و سینمای مستند بیان کرد: واقعیت این است که این مسائل را چندان مرتبط با یکدیگر نمیدانم، چرا که بهطور کلی حوزهی فرهنگ همواره نیازمند نوعی حمایت و یارانه بوده است. بخش فرهنگ و هنر، در تمامی دورهها و در اکثر نقاط جهان، ماهیتی داشته که بدون حمایتهای بیرونی نمیتوانسته به حیات خود ادامه دهد.
زاهدیان افزود: اگر در گذشته حمایت برخی از پادشاهان از شاعران صورت نمیگرفت، آثاری چون شاهنامه هرگز پدید نمیآمدند. همچنین در دورههای بعد، حمایت کلیسا موجب شکلگیری هنرهایی چون باروک و سایر سبکهای کلاسیک شد. بنابراین، بهصورت تاریخی روشن است که هنر و فرهنگ، حوزههایی هستند که بدون حمایت، توانایی استمرار و تولید مؤثر را ندارند.
وی ادامه داد: با این حال، وضعیت سینما اندکی متفاوت است. سینما در واقع ترکیبی از هنر و صنعت محسوب میشود. به این معنا که علاوهبر ارزشهای هنری، باید توانایی رقابت در حوزهی تولید و بازار را نیز داشته باشد. در بسیاری از کشورها، سینما نقش مهمی در تولید ناخالص داخلی ایفا میکند و بهعنوان یکی از شاخصهای اقتصادی به شمار میرود. برخی کشورهای منطقه نیز طی سالهای اخیر توانستهاند با تولیدات سینمایی موفق، درآمدهای چشمگیری کسب کرده و سینما را بهعنوان یکی از تولیدات ملی مطرح کنند؛ در حالیکه در ایران چنین شرایطی بهدرستی فراهم نشده است.
کارگردان مستندهای «مسیح در جلفا» و «میدان بی حصار» در خصوص نقش نهادهای حاکمیتی در حمایت از هنر بویژه سینما، تصریح کرد: هنر، نیازمند حمایت مستمر است؛ اما سینما بهعنوان یک هنر-صنعت باید بتواند بازدهی مالی نیز داشته باشد تا رشد و گسترش آن ممکن شود.
وی افزود: در خصوص سینمای مستند نیز با طیف وسیعی از انواع مستند روبرو هستیم. مستندهای علمی و پژوهشی که معمولاً توسط دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی مورد استفاده قرار میگیرند، بهطور طبیعی در چرخهی اقتصادی قرار نمیگیرند و بنابراین باید از سوی نهادهای مسئول حمایت شوند. مستندهای اجتماعی نیز که میتوانند ابزار مؤثری برای تحلیل جامعه و یاریدهندهی سیاستگذاران و پژوهشگران باشند، بههمین ترتیب خارج از منطق بازار قرار دارند و نیازمند حمایتهای سازمانیافته هستند.
زاهدیان با اشاره به مصوبه تخصیص بودجه پروژه های ملی در زمینه ساخت مستند اظهار داشت: مسئله تخصیص بودجه وزارتخانه ها در زمینه مستند سازی به یکی از مصوبات دولت دوازدهم بازمیگردد. در آن زمان، هیئت وزیران مصوبهای را به تصویب رساند که بر اساس آن مقرر شد ده درصد از بودجهی پروژههای ملی صرف مستندسازی همان پروژهها شود. هدف از این تصمیم آن بود که مستندسازی در خدمت پروژههای ملی قرار گیرد و محصولات ویژهای تولید شوند که هم ارزشهای فرهنگی و اسنادی داشته باشند، و هم بتوانند در قالب انتقال تجربه، کارکردهای آموزشی و پژوهشی ایفا کنند. در نهایت نیز این مستندها بهعنوان اسناد ملی در فیلمخانهی ملی نگهداری شوند.
وی افزود: با این حال، این مصوبه تا به امروز بهدرستی اجرا نشده است. اخیراً با تغییر دولت و در پی آن با ورود سازمان مدیریت و سازمان سینمایی جدید، گامهایی در راستای اجرای این مصوبه برداشته شده است. چندین جلسه برگزار شده و امید میرود که در سال جاری بتوان اجرای این مصوبه را بهطور جدیتری پیگیری کرد.
زاهدیان تصریح کرد: بر اساس این برنامه، سه نهاد مسئولیت پیگیری و اجرای این طرح را بهصورت مشترک بر عهده دارند: انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند، انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند، و نماینده دولت. مرکز گسترش بهعنوان نمایندهی دولت در حوزهی مستند، مسئولیت اجرایی را بر عهده دارد و عملاً بخشی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محسوب میشود. جلساتی که تاکنون برگزار شده، به میزبانی مرکز گسترش بوده و با حضور نمایندگان آن انجام گرفته است.
رئیس هیئت مدیره انجمن کارگردانان سینمای مستند در ادامه توضیحات، بیان کرد: بر اساس این طرح، روابط عمومی نهادها، وزارتخانهها و سازمانهای دولتی که پروژههای ملی را تعریف و اجرا میکنند (اعم از پروژههای پژوهشی، عمرانی یا توسعهای)، موظفاند مستندسازی این پروژهها را در دستور کار قرار دهند. مطابق با مصوبهی دولت، این مستندسازی باید توسط اعضای انجمنهای تخصصی یادشده انجام شود؛ یا در صورت لزوم، توسط سایر افراد مورد تأیید آن انجمنها. در نتیجه، میتوان امیدوار بود که در آیندهای نزدیک شاهد شکلگیری یک جریان مستندسازی هدفمند در کنار پروژههای ملی باشیم.
«مهرداد زاهدیان» در پایان این گفتگو با اشاره به این پرسش مطرح که آیا این مستندها برای مخاطب عام و شرکت در جشنواره ها نیز مورد استفاده قرار خواهند گرفت؛ خاطرنشان ساخت: محور این طرح، تولید مستندهایی با رویکرد مستندسازی تخصصی است، نه الزاما مستندهای اجتماعی با روایتگری سینمایی. بهعنوان مثال، میتوان به آثاری که ابراهیم گلستان برای شرکت نفت تولید کرد یا مستندهایی از ابراهیم شیردل دربارهی صنعت خودروسازی مانند پیکان اشاره کرد. این آثار نهتنها مستندهایی ارزشمند، بلکه اسناد فرهنگی و پژوهشی مهمی هستند که امروزه بهعنوان نمونههای شاخص سینمای مستند ایران از آنها یاد میشود. هدف، حرکت بهسوی تولید مستندهایی از این جنس و با این کیفیت است.
ارسال نظر